گرنیکا اثر پیکاسو - هنر به مثابه آینه‌ای از جنگ، رنج و مقاومت

avatar
HR Admin دنبال کردن
منتشر شده توسط مدیر
11 حداقل زمان مطالعه
۱۴۰۴/۰۲/۲۱
460
Wishlist icon

 

تصویر ۱: پابلو پیکاسو، گرنیکا (۱۹۳۷). رنگ روغن روی بوم، ۳/۵ در ۷/۸ متر. موزه رئینا سوفیا، مادرید.

 

 

هنر به مثابه‌ی آینه‌ای از جامعه 

هنر همواره چیزی فراتر از بازتاب زیبایی بوده است؛ آن را می‌توان آینه‌ای از جامعه، عرصه‌ای برای نبردِ ایده‌ها و نیرویی قدرتمند دانست که قادر به شکل‌دهی تاریخ است. از رنسانس تا دوران مدرن، هنرمندان از کارهای خود نه تنها برای ثبت جهان اطراف، بلکه برای به چالش کشیدن، برانگیختن و گاه دگرگون ساختن آن استفاده کرده‌اند. «گرنیکای پابلو پیکاسو»[۱] یکی از نمادین‌ترین نمونه‌های هنر به مثابه‌ی اعتراض سیاسی است، اما او در این مسیر تنها نبوده است. در طول قرن‌ها و در سراسر قاره‌ها، هنرمندهایی همچون «دیِگو ریورا»[۲] با نقاشی‌های دیواری سوسیالیستی‌اش و «شِپِرد فِری»[۳] با پُستر «امید» برای باراک اوباما، از زبان دیداری هنر برای انتقال پیام‌های سیاسی قدرتمند و بسیج حمایت از اهداف خود استفاده کرده‌اند. با این حال، رابطه هنر و سیاست یک‌سویه نیست. اگرچه هنر اغلب ابزاری برای مقاومت و عدالت اجتماعی بوده، اما توسط صاحبان قدرت نیز به‌عنوان ابزاری برای تبلیغات و کنترل به کار گرفته شده است. حتی «فرانسیسکو فرانکو»[۴] نیز تلاش کرد گرنیکا را برای ترویج اهداف ملی‌گرایانه‌اش مصادره کند، که این امر نشان‌دهنده ماهیت دوگانه هنر به‌عنوان هم نیرویی برای آزادی و هم ابزاری بالقوه برای سرکوب است. با بررسی نحوه ی استفاده از هنر برای تاثیرگذاری بر سیاست و بالعکس، می‌توان درک عمیق‌تری از تعامل پیچیده بین خلاقیت، قدرت و تجربه انسانی به دست آورد.[۵]

 

بمباران گرنیکا: محرکی برای پاسخ هنری

در حدود ساعت ۱۶:۳۰ روز دوشنبه، ۲۶ آوریل ۱۹۳۷، شهر آرام گرنیکا هدف حمله هوایی ویران‌گری قرار گرفت که آن را برای همیشه به نمادی از وحشت‌های جنگ مدرن تبدیل کرد. نزدیک به دو ساعت، هواپیماهای جنگی لِژیُون کُندُر آلمان، شهر را ویران کردند. این حمله صرفا یک اقدام جنگی نبود، بلکه آزمایشی حساب‌شده نیز محسوب می‌شد؛ آلمان تحت رهبری هیتلر، که با نیروهای ملی‌گرا در جنگ داخلی اسپانیا متحد شده بود، از این فرصت برای آزمایش سلاح‌ها و تاکتیک‌های جدید استفاده کرد. بمباران بی‌رحمِ گرنیکا پیش‌درآمدی بر استراتژی‌های بی‌پروایی بود که بعدها به‌عنوان مشخصه‌ی جنگ برق‌آسا شناخته شد، جایی که بمباران هوایی شدید پیش‌درآمدی کلیدی برای تهاجمات زمینی بود. فراتر از اهمیت تاریخی‌اش، گرنیکا به نمادی ماندگار در هنر مدرن تبدیل شده است، که اغلب با تاثیر فرهنگی‌اش با «مُنالیزا»[۶] مقایسه می‌شود. همان‌طور که شاهکار «لئوناردو داوینچی»[۷] تجسم آرمان‌های رنسانس از آرامش و خودکنترلی بود، گرنیکای پیکاسو به‌عنوان بیانیه‌ای عمیق درباره نقش هنر در مواجهه با تاریک‌ترین جنبه‌های وجود انسان است. این اثر با نمایش تصویرهای تکان‌دهنده‌اش، نشان می‌دهد که هنر چگونه می‌تواند جنایات سیاسی را به چالش بکشد، در برابر ویرانی‌های جنگ مقاومت کند و با واقعیتِ اجتناب‌ناپذیر مرگ روبه‌رو شود. بدین ترتیب، گرنیکا چیزی فراتر از یک نقاشی است؛ آن را می‌توان گواهی بر قدرت هنر برای آزادسازی روح انسان و تایید مقاومت فرد در برابر نیروهای سرکوب و ویرانی دانست.[۸]

 

گرنیکای پابلو پیکاسو: شاهکاری ضد جنگ برای تمام دوران 

گرنیکای پابلو پیکاسو (۱۹۳۷) (تصویر ۱) به‌عنوان یکی از قدرتمندترین بیانیه‌های سیاسی در هنر مدرن، شاهکاری ضد جنگ است که ویرانی و رنج واردشده بر غیرنظامیان بی‌گناه را در طول جنگ داخلی اسپانیا به تصویر می‌کشد. این کار که در پاسخ به بمباران نازی‌ها بر شهر باسکی گرنیکا خلق شد، تصویری هولناک از وحشت‌های جنگ را در پالت مونوکروماتیک سیاه، سفید و خاکستری و با تکنیک رنگ روغن روی بوم ارایه می‌دهد. گرنیکا با ابعاد ۳.۵ متر ارتفاع و ۷.۸ متر عرض، از تکنیک‌های کوبیستی امضای پیکاسو فرم‌های تکه‌تکه شده، پرسپکتیوهای چندگانه و سایه‌روشن دراماتیک برای انتقال هرج‌ومرج، سردرگمی و شدت عاطفی استفاده می‌کند. پیکاسو با ترکیب انتزاع کوبیستی و فرم‌های زاویه‌دار و تیز، کاری خلق کرده که لحنی اکسپرسیونیستی دارد و تاثیر حسی آن را تشدید می‌کند.[۹]

 

نمادگرایی در گرنیکا: روایتی چندلایه

 

تصویر ۲: پابلو پیکاسو، گرنیکا (۱۹۳۷)، نمای نزدیک از مادر در حال گریه بر جسد فرزندش.

  

  

       

تصویر ۳: پابلو پیکاسو، گِرنیکا (۱۹۳۷)، نمای نزدیک از چهره ی در حال سوختن.

 

 

این نقاشی سرشار از نمادگرایی است، با موتیفهای کلیدی که ریشه در فرهنگ اسپانیا دارند. هفت شکل انسانی و حیوانی از راست به چپ بر پسزمینهای تاریک چیده شدهاند. گاو، که اغلب بهعنوان نمادی از خشونت، مقاومت[۱۰] و فاشیسم تفسیر میشود، و اسب، که نمایانگر رنج مردم گرنیکا است، بر ترکیببندی کار تسلط دارند. [۱۱] کبوتر، که بهزحمت قابل مشاهده است و به نظر میرسد محو شده، نماد از دست رفتن صلح در طول جنگ است و یادآوری تلخ، از ویرانیهایی است که جایگزین آرامش شدهاند. [۱۲] زنی عزادار، با سر به عقب برگشته و چشمانی به سوی آسمان، کودک مُردهاش را در آغوش گرفته و بهطور درماندهای به سوی آسمان دست دراز کرده است. (بنگرید به تصویر ۲) این چهره تراژیک، یادآور پرترههای پیکاسو از «درامار» که او را «زن گریان»[۱۳] مینامید، است. یک درد جهانی و از دست دادن مادرانه را برمیانگیزد. در سمت راست، زنی دیگر با دستهای بالا بردهشده و دهانی که در فریاد یخزده است، در میان شعلهها به تصویر کشیده شده است. شکلهای مثلثی اطراف او نماد انفجارهای ناشی از بمباران هستند و بر هرجومرج و ویرانی تاکید میکنند.[۱۴](تصویر ۳)

 

 

تصویر ۴: پابلو پیکاسو، گِرنیکا (۱۹۳۷)، نمای نزدیک از لامپ و اسب.

 

 

تصویر ۵: پابلو پیکاسو، گرنیکا (۱۹۳۷)، نمای نزدیک از مرد با شمشیر شکسته.

 

 

یک لامپ در بالای بوم نماد قدرت ویرانگر فناوری مدرن است و لایه‌ای از طنز به صحنه اضافه می‌کند.[۱۵] (تصویر۴) تنها چهرهی مردانه در نقاشی، تصویر تکه‌تکه‌شدهی او می باشد که بر روی زمین افتاده و شمشیری شکسته در دست گرفته است. (بنگرید به تصویر۵) حالت او مقاومتی قهرمانانه اما بی‌ثمر را در برابر وحشت غالب نشان می‌دهد. در کنار دست او، گل‌های شبح‌وار نمایان می‌شوند که نماد امید در میان کشتار هستند. این نماد شکننده از مقاومت، با نور کم‌رنگ ساطع‌شده از چراغ‌نفتی ای که در دستان یک زن است در جای دیگر نقاشی تکرار می‌شود.[۱۶] این عناصر، همراه با تصویرهای پنهانی مانند جمجمه و خنجرها، روایتی چندلایه خلق می‌کنند که از بافت تاریخی‌اش فراتر می‌رود. گرنیکا به‌عنوان نمادی جهانی از وحشت‌های جنگ و ندایی قدرتمند برای صلح ایستاده است.[۱۷] 

 

 

فعالیت ضد فاشیستی پیکاسو و میراث گرنیکا 

درگیری پیکاسو با فعالیت‌های ضد فاشیستی در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ تاثیر عمیقی بر کار او گذاشت. او با پیوستن به حزب کمونیست فرانسه در سال ۱۹۴۴، فعالیت‌هایش را به‌عنوان امتدادی طبیعی از زندگی و هنر خود دید و از جایگاه مشهورش برای افشای خشونت رژیم‌های فاشیستی استفاده کرد.[۱۸] گرنیکا توسط دولت جمهوری‌خواه اسپانیا برای نمایشگاه پاریس در سال ۱۹۳۷ سفارش داده شد، جایی که در ابتدا توجه چندانی به آن نشد، اما پس از آن با سفرهای بین‌المللی‌اش مورد تحسین جهانی قرار گرفت. تصویرهای تند و عمیق عاطفی این نقاشی توجه جهانیان را به جنایات جنگ داخلی اسپانیا جلب کرد و جایگاه آن را به‌عنوان نمادی جهانی ضد جنگ تثبیت کرد.[۱۹] 

 

تاثیر کوبیسم بر گرنیکا: تحلیلی عمیق‌تر

در چشم‌انداز هنر مدرن، «کوبیسم»[۲۰] به‌عنوان جنبشی پیشگامانه ظهور کرد که رویکردهای سنتی به بازنمایی بصری را به‌طور اساسی دگرگون ساخت. کوبیسم، که از تمایل به تجزیه واقعیت و بازسازی آن از طریق لنز تحلیلی هنرمند سرچشمه گرفت، تغییری رادیکال در نحوه انتقال معنا توسط هنر ایجاد کرد. این دگرگونی به‌طور زنده در گرنیکای پابلو پیکاسو، شاهکاری با بار سیاسی که از تکنیک‌های کوبیستی برای بیان هرج‌ومرج و ویرانی جنگ استفاده می‌کند، نمایان است.[۲۱] کوبیسم در هسته خود، توهم فضای سه‌بعدی را رد می‌کند و در عوض بر صفحه‌ای تخت و دو‌بعدی تاکید می‌کند که در آن اشیا به فرم‌های هندسی شکسته و دوباره ترکیب می‌شوند تا چندین پرسپکتیو را به‌طور همزمان ارایه دهند. این رویکرد نه تنها درک بیننده را به چالش می‌کشد، بلکه تعاملی عمیق‌تر و فعال‌تر با کار هنری را ممکن می‌سازد. در گرنیکا، پیکاسو با مهارت از این اصول کوبیستی برای به تصویر کشیدن وحشت بمباران شهر باسکی در سال ۱۹۳۷ استفاده می‌کند. فرم‌های خردشده در این نقاشی اندام‌های قطع‌شده، چهره‌های در رنج و بدن‌های تکه‌تکه‌شده حس هرج‌ومرج و ویرانی را ایجاد می‌کنند که بازتابی از خشونت آن واقعه است.[۲۲] 

 

بدن تکه‌تکه‌شده: دیدگاه لیندا ناکلین درباره مدرنیته و رنج در گرنیکا 

تئوری «لیندا ناکلین» با عنوان «بدن تکه‌تکه‌شده»[۲۳] از اهمیت ویژه ای برای نقاشی گرنیکای پیکاسو برخوردار است. ناکلین در بررسی‌اش از مفهوم خردشدگی در هنر مدرن، توضیح می‌دهد که چگونه بدن قطعه‌قطعه‌شده به استعاره‌ای مرکزی برای فروپاشی جهان مدرن تبدیل شد. او استدلال می‌کند که بدن تکه‌تکه‌شده در هنر مدرن صرفا یک ابزار فرمال نیست، بلکه تمثیلی عمیق از انهدام مدرنیته است. این مفهوم بازتابی از فروپاشی ارزش‌های سنتی، از دست رفتن تمامیت و بیگانگیِ فرد در جامعه‌ای است که به‌طور فزاینده‌ای مکانیزه و غیرانسانی شده است.[۲۴] این ایده به‌روشنی در گرنیکا تجسم یافته است، جایی که فرم‌های تکه‌تکه‌شدهی بدن‌های انسان و حیوان به‌عنوان نمادهایی قدرتمند از هرج‌ومرج و ویرانی ناشی از جنگ عمل می‌کنند.[۲۵]

 

همان‌طور که او می‌نویسد: "ما مورخان هنر، که در قرن نوزدهم و  نظریه جنسیت غرق شده‌ایم، تمایل داریم فراموش کنیم که بدن انسان تنها موضوعی برای میل نیست، بلکه مکانی برای رنج، درد و مرگ نیز هست؛ درسی که پژوهشگران هنر قدیم، با نمادشناسی پایدارش از شهیدان و قربانیان، از دوزخیان رنج‌کشیده و مقدسان رنج‌کشیده بر روی زمین، هرگز نمی‌توانند نادیده بگیرند.» (ناکلین، ۱۹۹۴، ص ۱۸) [۲۶] این مشاهده برای درک گرنیکا حیاتی است، جایی که پیکاسو بدن انسان را به تابلویی هولناک از رنج تبدیل می‌کند. سرباز افتاده با بازوی قطع‌شده‌اش، مادر در رنجی که کودک مرده‌اش را در آغوش گرفته، و اسب خردشده تنها تصاویری از خشونت فیزیکی نیستند، بلکه نمادهایی عمیق از آسیب‌پذیری و مرگ‌ و میر انسان‌اند.[۲۷]

 

کوبیسم و عمق عاطفی: مهارت فنی و نمادین گرنیکا 

تکنیک کوبیستی شکستن فرم‌ها به تکه‌های هندسی، این حس از هم‌پاشیدگی را تشدید می‌کند و بدن انسان را به مکانی برای تروما و یاس وجودی تبدیل می‌کند. استفاده پیکاسو از موتیف‌های نمادین، مانند گاو و اسب، تاثیر منطق کوبیستی را بیشتر نشان می‌دهد. این چهره‌ها به قطعات هندسی تجزیه شده‌اند، اما همچنان بار نمادین خود را حفظ کرده‌اند. گاو، که اغلب با اسپانیا مرتبط است، و اسب، که نمایان‌گر ویرانی جنگ است، به‌طور واقع‌گرایانه ترسیم نشده‌اند، بلکه به‌عنوان موجوداتی مفهومی بازتصویر شده‌اند. این رویکرد به بیننده این امکان را می‌دهد تا در سطوح مختلفی با نقاشی تعامل کند و فراتر از تفسیر تحت‌اللفظی، به بررسی عمق تمثیلی آن بپردازد. بازی دراماتیک نور و سایه در گرنیکا نیز بازتابی از علاقه کوبیسم به تضاد و فرم است. سایه‌روشن شدید، شدت عاطفی صحنه را افزایش می‌دهد و توجه را به عناصر کلیدی رنج و هرج‌ومرج جلب می‌کند. عدم وجود رنگ، که انحرافی چشمگیر از گاهی اوقات تجربیات کوبیسم در انتزاع پررنگ است، بر لحن غم‌انگیز اثر تاکید می‌کند. پیکاسو با حذف رنگ، تاریکی موضوع را تشدید می‌کند و زیبایی‌شناسی را با ویرانی‌ای که به تصویر می‌کشد هم‌تراز می‌سازد.[۲۸]

 

میراث جاودانه‌ی گرنیکا

 فراتر از اهمیت هنری، گرنیکا میراثی سیاسیِ قدرتمند را حمل می‌کند. پیکاسو اصرار داشت این نقاشی تا برقراری دموکراسی در اسپانیا در خارج باقی بماند و سرانجام در سال ۱۹۸۱، پس از مرگ او، به زادگاهش بازگردانده شد.[۲۹] امروز در موزه رینا سوفیا در مادرید[۳۰] نگهداری می‌شود؛ جایی که همچنان الهام بخش جنبش‌های ضد جنگ و یادآور قدرت هنر، در برانگیختن تفکر و تحول اجتماعی است. [۳۱]

 

 گرنیکای پیکاسو نه‌تنها شاهکاری فنی که سندتاریخیِ ژرف است.[۳۲] زبان بصری نوآورانه و میراث ماندگار آن، نسل‌هایی از هنرمندان را تحت‌تاثیر قرار داده و نقش هنر را به‌مثابه‌ی ابزار مقاومت و رسانه‌ای برای انتقال حقایق جهان‌شمول تقویت کرده است.[۳۳] گرنیکا با تصویرهای بی‌پرده و عمق عاطفی‌اش، همچنان محکومیتی نیرومند علیه خشونت، درخواستی بی‌زمان برای صلح و تجسمی از قدرت ماندگار هنر در الهام بخشیدن به دگرگونی اجتماعی است.[۳۴]

 

 

مقاله از ملیحه نوروزی / پژوهشگر مستقل هنر

 

 

منابع:

1.پابلو پیکاسو (اسپانیا ۱۸۸۱-۱۹۷۳ فرانسه)، گرنیکا، ۱۹۳۷.

2.دیگو ریورا (مکزیک ۱۸۸۶-۱۹۵۷ مکزیکو). 

3.شپرد فیری (۱۹۷۰ ایالات متحده آمریکا)، امید

4.فرانسیسکو فرانکو (اسپانیا ۱۸۹۲-۱۹۷۵ اسپانیا)

5.MyArtBroker (بی‌تاریخ). هنر سیاسی پیکاسو.   (تاریخ دسترسی: ۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

6.مونالیزا، ۱۵۰۳-۱۵۰۶.

7.لئوناردو دی سر پیرو دا وینچی (ایتالیا ۱۴۵۲-۱۵۱۹ ایتالیا).

8. PabloPicasso.org (بی‌تاریخ). گرنیکا، ۱۹۳۷ اثر پابلو پیکاسو.  (تاریخ دسترسی: ۱ فروردین ۱۴۰۴).

9. Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

10.همان.

11. PabloPicasso.org (بی‌تاریخ). گرنیکا، ۱۹۳۷ اثر پابلو پیکاسو.   (تاریخ دسترسی: ۱ فروردین ۱۴۰۴).

12. Artsper (بی‌تاریخ). تحلیل اثر هنری: گرنیکا اثر پیکاسو.  (۲ فروردین ۱۴۰۴).

13. دورا مار (فرانسه ۱۹۰۷-۱۹۹۷ فرانسه)، زن گریان

14. Artsper (بی‌تاریخ). تحلیل اثر هنری: گرنیکا اثر پیکاسو.  (۲ فروردین ۱۴۰۴).

15.Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

16. Artsper (بی‌تاریخ). تحلیل اثر هنری: گرنیکا اثر پیکاسو.  (۲ فروردین ۱۴۰۴).

17. Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

18. MyArtBroker (بی‌تاریخ). هنر سیاسی پیکاسو.  (تاریخ دسترسی: ۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

19. PabloPicasso.org (بی‌تاریخ). گرنیکا، ۱۹۳۷ اثر پابلو پیکاسو.  (تاریخ دسترسی: ۱ فروردین ۱۴۰۴).

20.Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

21. کوبیسم، ۱۹۰۷-۱۹۰۸.

22. Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

23. لیندا ناکلین (ایالات متحده ۱۹۳۱-۲۰۱۷ ایالات متحده)، بدن تکه‌تکه شده (۱۹۹۴). 

24.ناکلین، لیندا. (۱۹۹۴) بدن تکه‌تکه شده: قطعه به عنوان استعاره‌ای از مدرنیته. لندن: تیمز و هادسون، صفحات ۷–۲۹.

25.Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

26.ناکلین، لیندا. (۱۹۹۴) بدن تکه‌تکه شده: قطعه به عنوان استعاره‌ای از مدرنیته. لندن: تیمز و هادسون، صفحات ۷–۲۹.

27.Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

28. همان.

29.PabloPicasso.org (بی‌تاریخ). گرنیکا، ۱۹۳۷ اثر پابلو پیکاسو.  (تاریخ دسترسی: ۱ فروردین ۱۴۰۴).

30.موزه رینا سوفیا در مادرید

31. Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

32. MyArtBroker (بی‌تاریخ). هنر سیاسی پیکاسو.   (تاریخ دسترسی: ۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

33. PabloPicasso.org (بی‌تاریخ). گرنیکا، ۱۹۳۷ اثر پابلو پیکاسو.   (تاریخ دسترسی: ۱ فروردین ۱۴۰۴).

34.Creative Flair (بی‌تاریخ). گرنیکای پیکاسو: بررسی یک تکنیک.  (۳۰ اسفند ۱۴۰۳).

منابع تصاویر و تصویر جلد:
همه تصاویر گرنیکا (۱۹۳۷)
اثر پابلو پیکاسو از EmptyEasel گرفته شده است،  (تاریخ دسترسی: ۲۳ مهر ۱۴۰۲).

 

en
Pablo Picasso
Guernica
460
Wishlist icon

0/200