درختهای امدادیان، مرزهای واقعیت را جابجا میکنند
مسیر هنری هنرمند
داوود امدادیان (2004- 1944) از نقاشان برجستهی معاصر ایرانی بوده است. وی در تبریز متولد شد و در هنرستان هنرهای زیبای میرک، اصول ابتدایی هنر را آموخت و نخستین نمایشها از نقاشیهای خود را برپا کرد. امدادیان در دانشکدهی هنرهای تزیینی درس خواند و برای ادامهی تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد رشتهی هنرهای تجسمی در دانشگاه سوربن پاریس به فرانسه مهاجرت کرد. [۱]
وی در سالهای آغازین کارش الفت خود را با طبیعت آشکار کرد. در ابتدا از مکتب باربیزون و منظرهنگاران روسی تاثیر میگرفت، سپس شیوهی رنگپردازی امپرسیونیستها را برگزید. از اوایل دهه ۱۳۵۰، نوعی هندسیسازی شبهکوبیستی را به فضای منظره امپرسیونیستی افزود. روش شکستن فرمها را در پیکرهنگاری نیز به کار میبرد. اواسط دهه ۱۳۶۰، سبک شخصیاش را در تفسیری تصویری-شاعرانه از طبیعت یافت.[۲]
نقاشیهای داوود امدادیان، مرزهای منطق را جابجا میکند و اندازهها را در هم میشکند. این فضا که رفته رفته بر روی سوژهی درخت تمرکز یافت، فرمهای شخصی این هنرمند را ایجاد کرده است که موجب شده هنرمند با به تصویر درآوردن این فرمها در در مرز میان سبکها و دستهبندیها قرار بگیرد.
در هم تنیدگی مرزهای خیال و واقعیت
در این نقاشیها نور و سایه نقش بسزایی ایفا میکنند. رنگهای شفاف و درخشان در کنار ضربه قلمهای گوشتی و جهتدار، همگی نشاندهندهی مهارت کم نظیر هنرمند در تکنیک خودش است. فضای نقاش در مرز بین واقعیت و خیال قرار دارد. مسلما او برای به تصویر کشیدن این آثار از طبیعت و فضای اطراف کمک گرفته و در طی سالها فضای شخصی و درونی خود را از لابلای دل طبیعت بیرون کشیده است. اندازههای درختها در مقایسه با ابعاد هر کادر، بسیار بزرگتر از اندازهی معمول ترسیم میشوند و گویی نقاش با بر هم زدن عادات بصری مخاطب، چیزی فراتر از درخت را به تصویر کشیده است و اینگونه عنصر خیال و تاثیرات درونی هنرمند بر روی اثر را میتوان درک کرد.(تصویر۱) رنگهای درختان متنوع هستند، در این تنوع رنگی، نشانی از فصول سال دیده نمیشود و بلکه تحت تاثیر انتخاب رنگ توسط هنرمند، حس گرما و سرما منتقل میشود. در واقع طیف گستردهی رنگهای گرم تا سرد پویایی دیداری گستردهای در نقاشی ایجاد میکنند و از طرفی دیگر «در آثار امدادیان، رنگها شعله میکشند و خاکستر میشوند. سرخیهای او نه از جنس حیات، که از جنس زخم و خوناند. امدادیان با رنگ، حقیقتی سوخته را فریاد زد.»[۳]
یادداشتی بر آثار امدادیان در سال ۱۹۸۵
در بخشی از روزنامهی فرانسوی ۲۴اُر که در سال ۱۹۸۵ به این هنرمند اختصاص داده شده، آمده است؛ «این آثار نسبتاً کلاسیک به حساب میآیند. امدادیان توضیح میدهد: من خودم را با هر آنچه میبینم تلفیق میکنم. هنگامیکه از اثری لذت ببرم و مرا تحتتأثیر قرار دهد، طبق سنت تصویری آن، ویژگیهایی از آن را در کار خودم استفاده میکنم؛ البته به شرط آنکه الهام مرا غنیتر کند. من میتوانم شرقی و همچنین رمانتیک، نمادگرا یا انتزاعی باشم و از تمام منابع استفاده کنم.»
همچنین نویسنده در ادامه می افزاید. «این درختان عظیمالجثه که همانند یک مجسمه بین بلوکهای ناهموار و باغهای هرسشده هستند، برای امدادیان نماد زندگی، رشد، استحکام و طبیعت پیروزمند به شمار میروند. نور به بیشههای غولپیکر میتابد، بیشههایی که گاهی به انسانهای کوچک شاد پناه میدهند؛ مانند باغهای محفوظ عدن در سایهی سرپرستی صمیمی. از این ظرافت درخشان که تکنیک آن از امپرسیونیستها به عاریت گرفته شده است، جادویی پدیدار میشود. راز باستانی تمام جنگلهای ممتاز که جایگاهی برای زمزمهی الهی در بین برگهای خیرهکننده هستند.»[۴]
امر والا در فرمهای مجذوب کنندهی درختها
شکل شگفتانگیز درختان در نقاشیها به مرور زمان دچار تغییراتی شده است. گاهی شبیه به تودهی ابری یک دست و یک رنگ با سطوح پهن و گسترده، گاهی شبیه به صخرهای سترگ که از دل زمین سر برآورده و گاهی به شکل یک فرم مدرنیته که اگر آن را از اطراف نقاشی برش دهیم و از طبیعت جدا کنیم به یک شکل بی تعریف و انتزاعی میرسیم و هنرمند، هوشمندانه در مرز تمامی این تعاریف پرسه میزند و در هیچ کدام به تنهایی جا خوش نمیکند. در فضای تنگ اطراف درختان، گاه با انسانها و حیوانات نیز مواجه هستیم. در اندازههایی بسیار کوچکتر، که باعث ایجاد تضاد بیشتری در ذهن بیننده میشود. اندازهی این عناصر در نهایت گستردگی درختان را تشدید میکند.(تصویر ۲) عظمت این تودهها شبیه به یک امر قدسی درک میشوند که پا را از طبیعت و واقعیت فراتر گذاشته و به امری والا تبدیل شدهاند. مخاطب در مقابل این آثار به امری فراتر از طبیعت دست مییابد، گویی این درختان سفری از طبیعت به درون روح نقاش سپری کردهاند و در برابر دیدگان تجلی یافتهاند. در بسیاری از موارد تنهی درختان مشاهده نمیشود و شکل درختان تا سطح زیرین، یکپارچگی خود را حفظ میکند و تغییری در آن ایجاد نمیشود.
هنرنمایی قهرمانانهی درختها در برابر دیدگان
هنگامی که ما غرق در کشف این تابلوها هستیم ، درختان بی درنگ توجه ما را به خود جلب می کنند. «آنها به واسطۀ شکوه، زیبایی و حضورشان، ایجاد پیوندی قوی بین آسمان و زمین، و همچنین شاخ و برگ خیره کننده شان که تشعشعات نور را در جای جای اثر تداعی کرده است توانستهاند چشم بیننده را در اولین نگاه مجذوب خود کنند. درخت در نقاشی های او به یک شخصیت تبدیل شده است، درست مانند قهرمان یک داستان بی انتها.»[۵]
داوود امدادیان طی سالها آثار خود را در نمایشهای متعددی در داخل و خارج از ایران ارایه داد و برندهی جوایزی از جمله جایزهی رتبه ۴ «نمایش بینالمللی هنر اروپا در کارلسروهه اُفِرتا آلمان»[۶]، جایزهی «بنیاد تِیلور»[۷] و جایزهی «بنیاد شارل اولمون»[۸] شد.[۹]
بیستمین سالگرد درگذشت هنرمند
در سال گذشته گالری ۰۰۹۸ یکی از پروژههای خود را به این هنرمند اختصاص داد. در بهمن ماه ۱۴۰۳، مصادف با بیستمین سالگرد درگذشت داوود امدادیان، طراحیها و برخی از نقاشیهای وی به کمک بنیاد این هنرمند به نمایش گذاشته شد. عنوان نمایشگاه طراحیها در نظر گرفته شده و همچنین بخش زیادی از فضای نمایشگاه، شامل طراحیهای هنرمند بوده است. خطوط او در طراحیهایش پر تحرک و جسورانه بوده و با دقت و وسواس زیادی درختان را در اشکال متنوع به تصویر کشیده است.(تصویر۳) در بررسی تنوع و تکنیک طراحیها میتوان به ممارست و کوشش ۲۵ سالهی نقاش برای خلق درختهایی شگفت انگیز پی برد و فرایند این تجربت هنری در محصول نهایی هنرمند، هویدا میباشد.

۱
. داوود، امدادیان(2003). بدون عنوان، گالری ۰۰۹۸، تهران، عکس فیروزه صبوری.

 
۲. داوود، امدادیان(2002). بدون عنوان، گالری ۰۰۹۸، تهران، عکس فیروزه صبوری.

۳. داوود امدادیان(1991). بدون عنوان، گالری ۰۰۹۸، تهران، عکس فیروزه صبوری.
References
6. International European Art Show, Karlsruhe Offerta, Germany, (1979)
7. the Taylor Foundation, Founded in 1844 by Baron Isidore Taylor (1789 – 1879)
8. Charles Oulmont, Foundation (2003)
نویسنده: فیروزه صبوری



