تلاقی تضادها در آشفتگی جغرافیای نقاش
مهسا جباری و جهان سیال او
مهسا جباری، متولد ۱۳۶۹ در تهران، یکی از چهرههای جوان و نوظهور در عرصه نقاشی است. او در اسفند سال جاری نمایشگاه انفرادی خود را در گالری ۰۰۹۸ تهران برگزار کرده است. کارهای جباری تجلی دریافتهای شخصی او از فضایی است که در آن زیست میکند؛ فضایی که در نقاشیهایش با رنگهای درخشان در کنار خاکستریهای پرقدرت نمود یافته است. رنگها در این مجموعه در کنار ضربهقلمهای سیال و پرشتاب، درهم تنیده و جاری میشوند، گویی از درون و بیرون یکدیگر زاده شدهاند. عنوان این نمایشگاه، «آستانهی آشوب»، بر ارتباط میان زیبایی و آشوب تأکید دارد؛ مفهومی که در بیانیهی نمایشگاه نیز بدان اشاره شده است. جباری در تلاش است تا زیبایی را نه در غیاب آشوب، بلکه از دل آن استخراج کند: «آشوب و زیبایی، بازتابی از زیستن در جغرافیایی پرتنش و جهانی سرشار از تضاد است.»[۱]
جغرافیای نقاش: میان مرزهای آشوب و زیبایی
جهان جباری، جهانی لبریز از تضاد است؛ تضادهایی که در بطن نقاشیهایش رخ مینمایند و به جغرافیای پرآشوبی که او در آن زندگی میکند، گره خوردهاند. این بستر جغرافیایی، که حدود خاورمیانه و زیباییهای نهفته در آن را در بر میگیرد، برای او معناساز بوده است.[۲] او در بخشی از بیانیهی خود چنین مینویسد: «برای من این تضادها نشانهی ناپایداری نیستند، بلکه امکانیاند برای تأمل و درک شهودی از جهان پیرامون. زیبایی را نه در غیاب ناآرامی، بلکه در کنار آن میبینم؛ در تلاقی بحران و آرامش.»[۳]
تقابل تضادها: هنگامهای از آشوب و زیبایی
بررسی کلی مجموعهی حاضر، نشاندهندهی تعامل میان دو مفهوم بنیادین، آشوب و زیبایی، است. نقاشیهای جباری، ذهن بیننده را به فضایی رازآلود و مبهم سوق میدهند. در برخی از آثار، وزن بصری رنگها سنگینتر جلوه میکند و نوعی سوگیری ذهنی در مخاطب پدید میآورد. برای مثال، حضور رنگهای سبز، تداعیگر جنگلهایی مرموز و خیالانگیز است. (تصویر ۱) از سوی دیگر، رنگهای روشن که یادآور حضور نور در آثار هستند، در پویایی بصری نقاشیها نقشی کلیدی ایفا میکنند. اما برخلاف سنتهای رایج در نمایش نور، در این کارها منبع نور مشخصی وجود ندارد. گاهی روشنایی در نقاطی متمرکز شده و گاهی در حال گردش و پراکندگی است. این پویایی نوری، حاصل ضربهقلمهای ظریفی است که جلوهای از تلألو و درخشش را به فرمها بخشیدهاند. (تصویر ۲)
در برخی موارد، ضربهقلمها چنان کنار هم قرار گرفتهاند که فرمهای انتزاعی را به سمت تداعی تصاویر عینی سوق میدهند. جریانهای آب، در برخی نقاشیها به آبشار شباهت مییابند یا ضربهقلمهایی که گیاهی را در حال روییدن از دل مرداب نمایش میدهند، نشانگر پیوند ظریفی میان طبیعت و انتزاع هستند. (تصویر ۳) همنشینی این فرمهای بصری، نهتنها درک مخاطب از ایدهی هنرمند دربارهی تضادها را تقویت میکند، بلکه بُعدی ادراکی و چندلایه به آثار میبخشد. این فرمها، بازتابی از لایههای درونی و بیرونی انساناند که در تعامل مداوم با یکدیگر، تأثیر میپذیرند و تأثیر میگذارند.
زبان نقاشی: بیمرزی فرم و بیان
تمام نقاشی های این مجموعه، بیعنوان هستند، مگر یک اثر که نامگذاری شده است. این نام، بازتابی از جدالی درونی است که منجر به فورانی از فرمهای رها و درعینحال منظم شده است. ساختار لایهلایهی این تصویر، نتیجهی برهمکنش نیروهایی متقابل است که به خلق جهانی پرتنش منجر شدهاند.
امضای مهسا جباری نه در سطح آثار، بلکه در پشت بومهایش قرار دارد.[۴] عدم وجود امضا بر سطح نقاشیها، گویی خود اشارهای است به عاملیت جمعی و جهانی که او در آن میزید. نقاشیهای او، از بازنمایی صرف فراتر میروند و از محدودیت فرمهای عینی عبور میکنند. در این مجموعه، رنگها و ضربهقلمهای پرتحرک، نوعی همزیستی جاری را شکل دادهاند؛ همزیستیای که بر ایدهی زندگی در جهانی پر از تضاد دلالت دارد. جباری در این نقاشیها، فضایی را خلق کرده است که آشوب و زیبایی را نه در تقابل، بلکه در امتزاجی پویشمند بازنمایی می کند.

1. Mahsa jabari, brink of upheaval, 0098 project, 2025

2. mahsa, jabari, brink of upheaval, 0098 project, 2025.

3. mahsa, jabari, brink of upheaval, 0098 project, 2025.
References
1. Jabari, mahsa, statement, 2025.
2. Jabari, mahsa, interview with firoozeh saboori, 21 februray 2025.
3. jabari, mahsa, statement, 2025.
4. Jabari, mahsa, interview with firoozeh saboori, 21 februray 2025.
نویسنده: فیروزه صبوری



